ساخت انیمیشن کامپیوتری، استدیو مکس، نرم افزارهای بازی سازی و طراحی 3 بعدی

ساخت انیمیشن کامپیوتری، استدیو مکس، نرم افزارهای بازی سازی و طراحی 3 بعدی (http://3d.harferooz.com/index.php)
-   سایر بخش های مرتبط (3D) (http://3d.harferooz.com/forumdisplay.php?f=30)
-   -   موسیقی و انیمیشن (http://3d.harferooz.com/showthread.php?t=403)

3dman 28-08-2010 04:47 PM

موسیقی و انیمیشن
 
"اگر بتوانيد براي انيميشن موسيقي بنويسيد، براي هر چيز ديگري مي توانيد بنويسيد." اين جمله Hoyt Curtin آهنگساز كارتونهاي كلاسيك Hanna-Barbera مانند Scooby-DooوThe Flinstones است.
موسيقي انيميشن از جمله پيچيده ترين انواع موسيقي قرن بيستم است. ژانري از موسيقي است كه در آن استفاده از طيف گسترده اي از سازها، ريتمها، تغيير تمپوهاي سريع، افكتهاي غير متعارف سازها و حتي تغيير در سبك موسيقي امري است اجتناب ناپذير. از برداشتهايي از آثار Liszt و Rossini در هنگام نشستن مگسي بر روي دماغ رهبر اركستر گرفته تا سولوهاي Jazz كه حيواناتي بر روي سر ساير موجودات مي نوازند! چون آنچه از صداي اركستر انتظار داريم با آنچه كه مي بينيم تفاوت دارد، اين امر باعث خنده ما مي شود. ولي اگر يكي از كارتونهاي كلاسيك Bugs Bunny يا Tom & Jerry را بدون موسيقي ببينيم، خواهيم ديد كه بسياري از شوخيها بي تاثير مي شوند.
تاريخچه موسيقي انيميشن تاكنون به ندرت بيان شده و مورد تحقيق قرار گرفته است شايد به اين دليل كه تا چند سال اخير، موسيقي انيميشن به عنوان يك ژانر مستقل مورد توجه قرار نمي گرفته و شايد هم نقش آن در افزايش تاثير كمدي در بسياري از كارتونها سبب شده است كه كمتر بتوان آن را "جدي" گرفت.
موسيقي انيمسشن از دهه 1920 آغاز گشت و دوران طلاييش را در سالهاي 1940 و 1950 سپري كرد. زمانيكه هنوز حجم كارهاي تلويزيزوني افزايش نيافته بود، بودجه ها كاهش نيافته بودند و سينتي سايزرها پا به عرصه اين هنر ننهاده بودند.

اولين ارتباط موسيقي با انيميشن را شايد بتوان در اوايل دهه 1920 مشاهده كرد زمانيكه در شهر كانزاس در Iris Theatre كارهاي Walt Disney به همراه موسيقي زندهCarl Stalling به نمايش در مي آمد. ديسني پس از آن به هاليوود رفت و همكاري خود را با استالينگ از نو آغاز كرد و به ساخت اولين انيميشنهاي ميكي ماوس پرداخت. در همين زمان Max Fleischer (موسس استوديوي Fleischer) و Paul Terry (موسس استوديوي Terrytoons) با تكنيكهاي مختلف مشغول ساخت انيميشنهايي همراه با صدا و موسيقي بودند. ديسني در رقابت با آنان به نيويورك رفت و در آنجا Steamboat Willie اولين انيميشني كه به طور كامل داراي صدا (يعني افكتهاي صوتي، موسيقي و ديالوگها كاملا سينك با انيميشن) بود را ساخت. براي حفظ سرعت مناسب موسيقي، علامتهاي تصويري بر روي كار زده مي شد كه بر اساس آن، نوازندگان به اجراي موسيقي مي پرداختند. از آنجايي كه بايد مجموعه صداي انيميشن در يك تراك ضبط مي شد، هر اشتباهي مانند علامتگذاري اشتباه يا اضافه كردن يك صداي نابجا سبب مي شد كل كار از اول انجام شود. در نتيجه، انجام سينكرونايز (Synchronization)، بسيار وقت گير و طاقت فرسا بود تا آنجا كه ديسني براي پرداخت هزينه اضافه كاري موزيسينها مجبور شد اتومبيل خود را بفروشد.
ديسني در كنار استالينگ امكانات صوتي خود را افزايش داد و به ساخت مجموعه Silly Symphonies كه در آن كاراكترها با موسيقيهاي معروف كلاسيك مي رقصيدند پرداخت. اولين كار او در اين مجموعهSkelton Dance (سال 1929) بود. هماهنگي دقيق حركات و موسيقي در اين كار و كارهاي قبلي به "ميكي ماوسينگ" شهرت يافت. استفاده عجيب و جالب ديسني از موسيقي كلاسيك در سال 1940 با انيميشن Fantasia به اوج خود رسيد كه در واقع تركيب غريب و هنرمندانه اي بود از باخ، بتهوون و ميكي ماوس.

بر خلاف انيميشن، در فيلم زنده، آهنگسازان علاقه اي به انجام ميكي ماوسينگ ندارند زيرا بيان احساس و بيان حركات به طور همزمان كار دشواري بوده و اغلب سبب ايجاد حس كميك در فيلم مي شود. در صورتيكه در بسياري از انيميشنها، ميكي ماوسينگ يكي از اهداف اصلي آهنگساز است. آهنگسازاني چون استالينگ وScott Bradley (آهنگساز اولين مجموعه كارتونهاي تام و جري) نه تنها به صورت موزيكال به روايت داستان مي پرداختند، بلكه با موسيقي خود به تعقيب و گريزها شتاب بيشتر، به سقوطها سرعت بيشتر، به ضربات درد بيشتر و به طور كلي به انيميشن چيزي فراتر از جان مي افزودند. براي اجراي قطعات پيچيده اي كه توسط چنين آهنگسازاني نوشته مي شد نياز به نوازندگان برجسته اي چون Mel Powell و André Previn كاملا مشهود بود.
كساني كه با اين انيميشنها بزرگ مي شوند هيچ گاه تأثير موسيقي را از ياد نخواهند برد حتي اگر خود متوجه آن نباشند. موفقيتهاي بزرگ كارهاي بعدي ديسني را نمي توان بدون تاثير موسيقي هاي Alan Menken و Howard Ashman و يا جذابيت Tiny Toons را بدون تاثير تم هيجان انگيز Bruce Broughton بر آن مجموعه دانست، با توجه به آنكه موسيقي آن توسط يك اركستر كامل اجرا شده بود نه سينتي سايزر و يا يك گروه كوچك تلويزيوني.
موسيقي در انيمشن بايد گوياتر از فيلم زنده عمل كند. زيرا رابطه نزديك موسيقي و انيميشن مي تواند به تصاوير نقاشي شده بي جان كه پي در پي به نمايش در مي آيند، روح ببخشد. براي ساخت يك موسيقي موفق چند نكته بايد مورد توجه قرار گيرد؛ مهمتر از همه، كارگردان بايد بداند كه از موسيقي چه انتظاري دارد و بر اين اساس آهنگساز مناسب را انتخاب كند. هنگامی که تهیه کننده یا کارگردان یک پروژه، آهنگسازی را در نظر می گیرد، ابتدا باید حس کند که موسیقی این آهنگساز بر او تاثیر گذاشته است. او باید به یاد داشته باشد که نمونه کاری که آهنگساز ارایه میکند نشان دهنده کاری است که او انجام داده و نشان نمی دهد که او قادر به انجام چه کارهایی است. شايد بهتر باشد كه پس از گفتگو با آهنگساز از او خواسته شود تا براي قسمت كوتاهي از فيلم يك موسيقي بنويسد. به گفته Denis M. Hannigan (آهنگساز مجموعه CatDog و Beakman's World) مهمترين پرسشهايي كه آهنگساز بايد با كارگردان مطرح كند اين موارد است: چه انتظاري از موسيقي دارد؟ آيا مثالي براي آنچه مي خواهد دارد؟ خط مشي كلي پروژه چيست و مخاطبين آن چه كساني هستند؟ آيا موسيقي با كلام در كار وجود دارد؟ آيا سبك منحصر به فردي از موسيقي توقع دارد و يا ترجيح مي دهد موسيقي در ژانر مشخصي مانند اركسترال، پاپ يا راك اجرا شود؟

نكته ديگر آن است كه آهنگساز بايد بداند كارگردان چه مقدار و چه حجمي از موسيقي براي كار در نظر دارد. آيا مي خواهد تمام كار داراي موسيقي باشد و يا تنها در قسمتهايي از موسيقي استفاده شود. در ضمن زمانيكه كار همراه با ديالوگ است بايد توجه داشت كه نوع سازها و محدوده صدايي آنها به گونه اي باشد كه بر ديالوگها غالب نشوند. موسيقي زماني نقش خود را به درستي ايفا مي كند كه در هنگام ديدن كار، متوجه آن نشويم، مگر در صحنه يا پروژه اي كه موسيقي در آنجا نقش اصلي را داشته باشد.
گفتگوي بين آهنگساز و كارگردان بايد يك گفتگوي خلاقانه باشد و پيشنهادات طرفين مورد بررسي قرار گيرد. در بسياري از موارد، آهنگساز بر اساس سابقه حرفه اي خود ممكن است نظري را ارائه بدهد كه نتيجه بهتري را در بر داشته باشد. در نهايت هر چه آهنگساز درك بهتري از نظر كارگردان و كارگردان آشنايي بيشتري با تواناييهاي آهنگساز داشته باشد و بتوانند بدون تعصب در يك جهت قرار گيرند، معمولا نتيجه كار بهتر خواهد بود. موسيقي نقشهاي مختلفي را مي تواند بر عهده گيرد. مي تواند به روند داستان كمك و قسمتهاي مختلف را به هم متصل نمايد يا تاثير احساسي داستان را تقويت سازد و مانند اينها. مهم اين است كه پس از افزودن موسيقي، بر جذابيت كار افزوده شود نه اينكه آن را ملال آور كند و يا موضوع داستان را منحرف كند كه معمولا اين اتفاقات به دليل استفاده بيش از حد از موسيقي، نامتناسب بودن آن با تصوير و حتي گاهي هم نامناسب بودن ميزان صداي موسيقي اتفاق مي افتد.

براي سينك يا همزمان سازي موسيقي و انيميشن به دو شيوه مي توان عمل نمود:
در روش اول، معمولا قبل از شروع تصويربرداري يا انيميت (animate)، كارگردان و آهنگساز به بحث و تبادل نظر مي پردازند تا به يك جمع بندي كلي برسند. سپس آهنگساز بر اساس فيلمنامه و استوري برد (Storyboard) به ساخت موسيقي مي پردازد و مي تواند قبل از اجراي نهايي، ماكتي از كار را (مثلا ملودي اصلي كه توسط يك ساز اجرا شده است) به كارگردان ارائه دهد تا به توافق نهايي برسند. البته آشنايي هر چه بيشتر كارگردان با موسيقي به آهنگساز كمك مي كند تا بهتر بتواند تصوير درستي از اجراي نهايي را براي كارگردان ترسيم كند. پس از توافق نظر، آهنگساز نسخه اي از موسيقي (مثلا اجراي نهايي كار و يا يكي از تراكهاي موسيقي كه روند كلي موسيقي و زمانبندي را نشان دهد) و در صورت لزوم نموداري از زمانبندي تصويري- موسيقيايي را در اختيار انيماتور قرار مي دهد و انيماتور به ساخت تصوير بر اساس موسيقي مي پردازد. اين بهترين روش براي همزمان سازي كامل تصوير با موسيقي است و معمولا بهترين نتيجه را در بر خواهد داشت.

در روش دوم، پس از انجام كامل مراحل تصويري انيميشن، نسخه اي كه زمانبندي و تدوين نهايي تصوير در آن صورت گرفته است، در اختيار آهنگساز قرار مي گيرد. پس از تبادل نظر با كارگردان و رسيدن به نتيجه، آهنگساز به روشهاي مختلف به محاسبه تمپوي موسيقي مي پردازد و بر اساس آن، كليك تراك (Click Track) به باند صدا افزوده مي شود. كليك تراك كه نقشي مانند مترونوم دارد، مبنايي صوتي است براي هماهنگ سازي نوازندگان و در عين حال سينك موسيقي با تصوير. برخي ابداع اين سيستم را به كارل استالينگ نسبت مي دهند كه بعدها اين سيستم به صورت يك استاندارد در استوديوهاي ضبط صدا چه براي فيلم زنده و چه براي انيميشن مورد استفاده قرار گرفت (يكي از ابتدايي ترين انواع آن، سوراخهايي بود كه در نواري از فيلم غير قابل نمايش ايجاد مي كردند كه در هنگام پخش فيلم، سبب ايجاد صداي تق يا كليك مي شد). پس از اين مرحله، ضبط موسيقي انجام مي گيرد.
با وجود امكانات جديد و به خصوص كامپيوتر، انجام مراحل فوق بسيار ساده تر از گذشته امكانپذير است. ولي آنچه مهم است آن است كه موسيقي نقش خود را به درستي ايفا كند چه بسا بسياري از موسيقيها و انيميشنهاي ماندگار در زماني ساخته شدند كه هيچ گونه اثري از امكانات و نرم افزارهاي كنوني به چشم نمي خورد.


منبع :
Animationdata.com


اکنون ساعت 05:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.12 by vBS
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.

Free Persian Language By Harfe rooz Ver 3.0